بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند ، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست ، با این حال ، در مکالمات به کار میرود.
« ضرب المثل » به معنای مَثَل زدن ( به فارسی : داستان زدن ) است.
به طور کلی ضرب المثل را می توان به این شکل تعریف کرد :
سخنان برجسته ، روشن ، پند آمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است.
آدم زنده زندگى مى خواد | Live and let live |
آدم ترسو هزار بار مى میره | Cowards die Many times Before Their Death |
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من | you want a thing done , do it yourself |
آب رفته به جوى باز نمى گردد | What is done can not be undone |
آب از سرش گذشته | It is all up with him |
آب ریخته جمع شدنى نیست | Don’t cry over the spilled milk |
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم | we seek water in the sea |
بادنجان بم آفت ندارد. | A bad thing never dies |
عروس نمی توانست برقصد، می گفت زمین کج است. | A bad workman blames his tools |
سیلی نقد به از حلوای نسیه. | A bird in the hand is worth two in the bush |
دوری و دوستی. | Absence makes the heart grow fonder |
به اسب شاه گفته یابو. شاید که گربه به شاهی نظر کند. | A cat may look at a king |
استحکام زنجیر به اندازه ضعیف ترین حلقه آن است. | A chain is no stronger than its weakest link |
ترس برادر مرگ است. | Cowards die many times, but a brave man only dies once A coward dies a thousand times before his death The valiant never taste of death but once |
اجل برگشته می میرد نه بیمار سخت. | A creaking door hangs longest. and A creaking gate hangs long. and A creaking door hangs long on its hinges |
دو صد گفته چون نیم کردار نیست | Actions speak louder than words |
هر جا که پند و اندرز لازم آید، کمتر گوش شنوا است. | Advice when most needed is least heeded |
تا ابله در جهانه ، مفلس در نمی ماند. | A fool and his money are easily parted |
چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار می کند. | A fox smells its own lair first. and A fox smells its own stink first |
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی | A friend in need is a friend indeed |
پس از طوفان، آرامش گسترده می گردد. | After a storm comes a calm |
بعد از نهار کمی استراحت کنید، بعد از شام یک کیلومتر راه بروید. | After dinner sit a while, after supper walk a mile |
یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد. | A good beginning makes a good ending |
با بدان منشین که صحبت بد گرچه پاکی تو را پلید کند آفتابی بدین بزرگی را پاره ای ابر ناپدید کند | A good man in an evil society seems the greatest villain of all |
یک جراح خوب دارای چشمی همانند عقاب، دلی مثل شیر و دستی زنانه است. | A good surgeon has an eagle’s eye, a lion’s heart, and a lady’s hand |
یک وجدان گناه کار به سرزنش دیگران محتاج نیست. | A guilty conscience needs no accuser |
همه کاره و هیچ کاره. | A jack of all trades is master of none |
دروغگو تا در خانه اش. | A lie has no legs |
حقیقت تا چکمه هایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را دور زده است. | A lie can be halfway around the world before the truth gets its boots on |
دو کس دشمن ملک و دین اند یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم. سعدی | A little knowledge is a dangerous thing |
دل شاد بودن، عمر انسان را طولانی می کند. | A merry heart makes a long life |
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب. | A miss by an inch is a miss by a mile |
قطره قطره جمع شود وانگهی دریا شود. | A penny saved is a penny earned |
تو اول بگو با کیان دوستی پس آنگه بگویم که تو کیستی ، سعدی | A person is known by the company he keeps |
زلیخا گفتن و یوسف شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن | A picture is worth a thousand words |
یک بز گر همه گله را گر میکند. | A pot of milk is ruined by a drop of poison |
که بر سنگ گردان نروید نبات. سعدی | A rolling stone gathers no moss |
عقل سالم در بدن سالم است. | A sound mind in a sound body |
یک بخیه بموقع، از نه بخیه (دیگر) جلوگیری می کند. | A stitch in time saves nine |
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد | All cats love fish but hate to get their paws wet |
هر جا بری آسمون همین رنگه. | All roads lead to Rome |
شاهنامه آخرش خوش است. | All’s well that ends well |
هر گردی گردو نیست. | All that glisters is not gold |
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی. معادل قرآنی: اِنَّ الله مَعَ الصابرین -> همانا خدا با صابرین است. | Everything comes to him who waits |
هم اش کار بدون سرگرمی، جک را به بچه ای خل تبدیل می کند | All work and no play makes Jack a dull boy |
خوردن یک عدد سیب در روز، شما را از مراجعه به دکتر بی نیاز می کند. | An apple a day keeps the doctor away |
پیشگیری بهتر از درمان است. | An ounce of prevention is worth a pound of cure |
رنج امروز باعث آسایش فردا است. | April showers bring May flowers |
آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری پاته. خود کرده را تدبیر نیست. خودم کردم که لعنت بر خودم باد. | As you make your bed, so you must lie in it |
چو جو کاشتی، جو حاصل آید. هرچه بکاری، همان بدروی. | As you sow, so shall you reap |
کتری که موظب اش باشی هرگز نمی جوشد. اگر خودم بالای سرش بودم پسر می زایید. | A watched kettle (pot) never boils |
مرد اگر از طلوع تا به غروب در تلاش معاش دل بند است زن همیشه به کار ِخانه خویش چست و چالاک در جهد است | A man may work from sun to sun, but a woman’s work is never done |
همچنین جهت یافتن معنی تحت اللفظی ضرب المثل ها ، می توانید از مترجم برخطّ گوگل کمک بگیرید.