بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند ، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست ، با این حال ، در مکالمات به کار میرود.
« ضرب المثل » به معنای مَثَل زدن ( به فارسی : داستان زدن ) است.
به طور کلی ضرب المثل را می توان به این شکل تعریف کرد :
سخنان برجسته ، روشن ، پند آمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است.
مرغی که در هواست نباید به سیخ کشید | First catch your hare, then cook him |
یکی به میخ و یکی به نعل زدن | To run with the hare and hunt with the hounds |
زیره به کرمان بردن | To carry coals to Newcastle |
همرنگ جماعت شدن | To go with the stream |
آسمان را به زمین دوختن | To move heaven and Earth |
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی | Physician, heal thyself |
آب در هاون سائیدن | To milk the ram |
کسی که بچه خود را نزند روزی به سینه خود خواهد زد | Spare the rod and spoil the child |
کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد | The shoemaker’s wife goes the worst shod |
کاچی به از هیچ چیز است | Half a loaf is better than no bread |
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو | When in Rome, do as the Romans do |
از دنده چپ برخاستن | To get out of bed on the wrong side |
سگ سگ را نمی خورد | There is honour among thieves |
دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند | One should not look a gift horse in the mouth Beggars can’t be choosers |
تا تنور گرم است باید نان پخت | Strike while the iron is hot |
با یک گل بهار نمی شود | One swallow does not make summer |
باد آورده را باد می برد | Light come, light go |
نانش در روغن است | His bread is buttered on both sides |
یک تخته اش کم است | He is a button short |
سرنا را از ته گشاد آن زدن | To put the cart before the horse |
به ساز کسی رقصیدن | To dance to a person’s tune |
حساب حساب است، کاکا برادر | Bargain is bargain |
نابرده رنج گنج میسر نمیشود | Nothing ventured, nothing gained |
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد | He is a dog in the manager |
چون گردکان بر گنبد | Like water off a duck’s back |
مثل خر در گل مانده | Like a duck in thunderstorm |
شاهنامه آخرش خوش است | All is well that ends well |
کبوتر با کبوتر باز با باز | Birds of a feather flock together |
آب در هاون سائیدن | To bite a file |
نخود هر آشی بودن | To have a finger in every pie |
دست و پا چلفتی است | His fingers are all thumbs |
بی خبری خوش خبری است | no news is good news |
آتش را دامن زدن | To pour oil on the fire |
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها | There is no smoke without fire |
نمک خوردی نمکدان مشکن | Don’t bite the hand that feeds you |
از چاه درآمدن و در چاله افتادن | To fall from the frying pan into the fire |
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد | A burnt child dreads the fire |
بى خبرى , خوش خبرى | No news is Best news |
شتر دیدى , ندیدى | You see nothing, You hear nothing |
عجله کار شیطان است | Haste is from the Devil |
آدم عجول [دست پاچه] کار را دوبار می کند. | Haste makes waste |
گذشته ها گذشته | Let bygones be bygones |
مستى و راستى | There is truth in wine |
نو که اومد به بازار کهنه شد دل آزار | Out with the old , in with the new |
هر فرازى را نشیبى است | High places have their precipices |
هرکه ترسید مرد , هر که نترسید برد | Nothing venture , nothing have |
ارزان خرى , انبان خرى | Don’t buy everything that is cheap |
آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بی نمک | Too many cooks spoil the broth |
انگار آسمون به زمین افتاده | It is not as if the sky is falling |
اندکى جمال به از بسیارى مال | Beauty opens locked doors |
آدم عجول کار را دوباره میکنه | Hasty work, Double work |
آدم دانا به نشتر نزند مشت | A wise man avoids edged tools |
همچنین جهت یافتن معنی تحت اللفظی ضرب المثل ها ، می توانید از مترجم برخطّ گوگل کمک بگیرید.